من آرزوم بود یه شب که خودم تنها بودم کمی گریه کنم با خدام حرف بزنم ... چون شنیده بودم خیلی لذت داره .از هر چیزی که داری با ارزش تره . ولی به خدا روم نمی شد با خدام حرف بزنم... یه شب قبل از امتحانم گفتم بیا سرتو پایین کن با خدات کمی حرف بزن.بعد از نماز نشستم با خدام حرف زدم. ولی به خدا نمی دونستم چی بهش بگم از یه طرف نا آمید بودم از طرفی خدا گفته نا آمیدی بدترین گناه کبیره است. ولی ...
شما هم یه بار بشینین با خدا درد ودل کنین به خدا به آرامش می رسید
ولی خوبه لااقل هفته ای یه بار با خدامون درد دل کنیم ولی ما ...
نظرات شما عزیزان: